3 دلیل اصلی برای اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند

در این مقاله قصد دارم به این موضوع بپردازم که دلیل اصلی برای اجبار خانواده ذر انتخاب رشته تحصیلی فرزند چی هست. هدفم از این نوشته این هست تا به نقطه‌ای برسیم که پیامدها بررسی بشه و با برداشتن تحمیل از روی بچه‌ها، کمک کنیم تا استعداد اونها به خوبی شناسایی بشه.

اولین نکته‌ای که باید بدونیم این هست که با اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند ما با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو میشیم. انتخاب کورکورانه یا از روی موج سواری، مدت‌هاست که گربیان‌گیر فرزندان ایران زمین شده. البته جدای از موج سواری و انتخاب کورکورانه، شما ار کودکی در مورد آینده شغلی‌ش بپرسید در جواب میگه یا پزشک میخوام بشم یا مهندس!

یا پزشک شو یا مهندس یا هیچی

پدر و مادری که از سر دلسوزی یا چشم هم چشمی با دوستان و آشنایان خودشون، فرزندشون رو وارد مسیری می‌کنند که انتهای اون پشیمونی محض هست. حالا تصور کنید این فرزند، با حیای خودش و یا از سر اطاعت، مجبور بشه بپذیره که در اون رشته ورود کنه و در زمان مناسب، مسیر درست خودش رو انتخاب نکنه، تا آخر عمر این پشیمونی همراهیش میکنه. حتی اگه از اون کار درآمد زیادی بدست بیاره!

رشته‌های مدیریت، روانشناسی، حامعه‌شناسی، حقوق و امثالهم مگه ذر رشته علوم انسانی نیست و همه‌ی ما معتقد نیستیم که پایه‌های یک جامعه رو تشکیل میده؟

آیا نقاشی، موسیقی، تئاتر و هنرهای شبیه به این، در رشته ریاضی و تجربی قرار داره؟

حالا سوال من این هست که چرا خانواده‌ها اینطور فکر می‌کنند که درس‌خون‌ها و تیزهوش‌ها باید در رشته ریاضی-فیزیک و یا علوم تجربی تحصیل کنند و بقیه افراد باید توی رشته‌های فنی-حرفه‌ای، علوم انسانی و سایر رشته‌ها تحصیل کنند؟

این اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند از کجا اومده؟

میخوام از 3 جهت این موضوع رو تحلیل کنم تا اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند رو بهتر درک کنیم:

1.گذشته اینطور بود که روستاییان معمولا به دامداری و کشاورزی مشغول بودند و شهرنشینان هم کارهای آزاد مثل بنایی، کاسبی، نجاری و اینجور موارد. اما وقتی صنعت و تکنولوژی پیشرفت کرد، نیاز به مهندسین رفته رفته بیشتر شد؛ از طرفی خیلی از مردم جان خودشون رو از دست میدادند. این باعث شد که نیاز جامعه به پزشک و مهنذس بیشتر شد و دیدگاه خانواده‌ها به این سمت رفت که باید فرزندشون مهندس و پزشک بشن تا هم گره‌ای از جامعه وا کنند و هم صاحب ثروت بشن و به یه منسبی برسن.

و این تفکر هنوز ادامه داره. جامعه پر شده از دکتر و مهندس. البته که ما مهندس و پزشک لازم ذاریم و شخص من هم در یک رشته مهندسی به نام مهندسی فناوری اطلاعات(IT) تحصیل کردم، اما مدیران لایق، حقوقدانان متخصص، جامعه‌شناسان و روانشناسان خبره، به شدت لازمه‌ی وضعیت فعلی ماست.

این رو هم بگم که فارغ‌التحصیلان برخلاف گذشته، اون‌طور که باید تخصص ندارند و مدرک به دست، جویای شغل هستند.

به قول یکی از دوستانم که میگفت ما هزارتا دکتر و مهندس داشته باشیم که بیکار باشن و یه بنا هم نداشته باشیم که یه دیوار صاف بچینه، دیگه خیلی دردناکه و به نظرم این دقیقا میتونه تاثیر اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند باشه.

2.پدر و مادر آرزوهای خودشون رو توی فرزند پیگیری و جستجو می‌کنند. پدری که آرزوی مهندس شدن داشته و به هر دلیلی بهش نرسیده. پس همه‌ی تلاشش رو میکنه تا فرزندش مهندس بشه. حتی اگه لازم باشه به زور متوسل میشه. این مورد طبق تحقیقات یک دلیل مهم برای اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند هست.

3.اگه مشاورانی خبره در مدارس حضور داشتنذ تا بقیه رشته‌ها، اهمیت و فرصت‌های شغلی اونها رو به بچه‌ها می‌گفتند، دیگه والدین از ترس اینکه مبادا فرزندشون در پایان دوره کارشناسی بیکار بمونه، اونها رو مجبور به کاری که دوست ندارند نمی‌کردند. به عقیده من این مورد تاثیر زیادی در اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند گذاشته و به راحتی قابل پیگیری و انجام هست.

تاثیر تلقین‌های پدر و مادر در سودای دکتر و مهندس شدن

آرزوی هر کودکی برای مهندس و پزشک شدن در دوران جوانی، از همین تلقین‌های پدر و مادر نشات می‌گیره. یعنی فرزندان به این باور رسیدند که باید خوشبختی و رفاه رو توی مهندسی و پزشکی جستجو کرد. البته این روزها یه ذره اوضاع بهتر شده، ولی هم‌چنان این باور پابرجاست. به عنوان کسی که در زمینه استعداد در گذشته فعالیت کرده این رو میگم که اگه استعداد و آمال و آرزوهای خودمون رو نادیده بگیریم، وارد جاده‌ای میشیم که انتهای مبهمی داره.

خوبه فکر کنیم تا کی قراره این تفکر غلط یعنی اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند قربانی بگیره و یک دانشجو و یا دانش‌آموز با بی‌میلی درس بخونه و بدون ذره‌ای تخصص و با ناامیدی فارغ‌التحصیل بشه؟

تاثیر اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند در کنکور سراسری

کافیه به کنکور سراسری دقت کینم. عده‌ای سر کنکور در خواب ناز به سر میبرن. آیا این خواب‌آلودگی از شدت علاقه به اون رشته‌س یا تاثیر اجبار خانواده برای رفتن به یک رشته خاص. خیلی از دهه شصت و هفتادی‌ها روند عجیبی رو طی می‌کنند و یا طی کردند. مثلا دیپلم تجربی، کارشناسی مهندسی شیمی، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی. مسیری عجیب که رشته هر مقطع ارتباطی به رشته مقطع قبل نداره!

یه کم فکر کنیم که آیندگان قراره در مورد ما چی بگن؟ نمونه‌ش این هست که: کسانی که در دور باطلی به نام “بی‌هدفی” سرگردان بودند و یا کسانی که بخاطر تصمیمات نادرست خانواده، هیچ‌وقت مزه خوشبختی و رضایت رو نچشیدن؟

این رو هم در نظر بگیریم که بعضی از افراد قربانی اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند میشن؛ یعنی توی رشته‌ای که بهش علاقه نداشتند موفقیتی بدست نمیارن، در نهایت دچار افسردگی میشن و یا دست به کاری می‌زنند که جامعه اسمش رو ناهنجاری میذاره…!

اما سوال اساسی این هست:

دکتر و یا مهندس پولدارِ حسرت خورده بهتره یا شغل دیگه‌ای با حس رضایت از خودمون حتی با مقداری درآمد کمتر؟

خوشحالم که تا انتهای مقاله 3 دلیل اصلی برای اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند همراه من بودید. توصیه می‌کنم از طریق بلاگ سایر مقالات سایت رو هم مطالعه کنید تا بتونید برای طراحی زندگی اقتصادی خودتون و فرزندتون موثر باشید.

باعث خرسندی من هست تا نظر خودتون رو مورد اجبار خانواده در انتخاب رشته تحصیلی فرزند برای من بنویسید.

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد فروشگاه
اسکرول به بالا